سلام دوستان عزیز
اولش اینو بگم من ورزشکارم و سالهاس رزمی کار میکنم
راجع به مصرف تفریحی قرصهای شادی اور(روانگردان) قبلا یه تاپیک گذاشته بودم
البته الان مدتیه بطور کامل گذاشتمشون کنار و حتی جرات ندارم بشون فک کنم
من اواخر اردیبهشت بخاطر مصرف همون قرصها قلبم ایست کرد و فقط به لطف سرک کشیدن همسایمون و زحمت و تلاش تکنسینهای اورژانس ۱۱۵ من به زندگی برگشتم(البته حین احیا دنده پنجمم شکست)
۳ هفته بعدش باخیال اینکه دوز خیلی خیلی کمش مشکلی درست نمیکنه(تقریبا یک ششم دفعه قبلی برحسب میلی گرم) قرص ورداشتم و متاسفانه بازم اتفاق مشابه افتاد
من تصور میکردم دفعه قبل بخاطر دوز بالا اینطور شدم اما انگار دیگه بدنم به این قرصها واکنش منفی نشون میده و حتی ۱ میلی گرمش واسم خطرناکه!
اینبار بابام پیشم بود و ایشون اورژانس خبر کرد و البته ایندفه هم بخاطر فشارهای شدیدی که به قفسه سینم اوردن همون دنده پنجمیه که اسیب دیده بود مجددا ترک خورد(اینا رو محض اطلاع گفتم وگرنه که حاضر بودم تموم دنده هام بشکنه اما قلبمو به کار بندازن و دستشونم درد نکنه البته وظیفشون بود)
من همونوقت که از اورژانس بیمارستان ترخیص شدم اومدم خونه یکراست رفتم قرصها رو از کشو برداشتم همه رو ریختم تو دستشویی
بقدری از شبح مرگ ترسیدم که حتی جرات نمیکنم اسم اون قرصها رو بیارم
از اونروز تاالان به هیچ وجه حتی فکر مصرف اونا به سرم نزده و نخواهد زد
اما مشکل اینجاس که بدجوری از اینکه اون اتفاقا تکرار شن میترسم
یعنی میترسم قلبم خودبخود مشکلی پیدا کنه
این شده کابوسم و حتی گاهی حس میکنم ضربان قلبم کند میشه
البته بعد از این اتفاقا نوارقلب گرفتم دکتر گفت سالمی مشکلی نداری
همین ۲ روز پیش اکو گرفتم
دکتر گفت عملکرد قلبت نرماله فقط دوتا دریچه افتادگی دارن که البته گفت اونقدرا مشکل خاصی نیس
من پرسیدم چرا نوار مشکلی نداشت
متاسفانه گفت این چیزا رو نوار نشون نمیده
کلا ترس عجیبی منو گرفته
قرصها رو که دیگه هرگز سمتشون نخواهم رفت اینو شک ندارم
من چیزیو که تهدید واسه زندگیم باشه قاطعانه حذفش میکنم
چون زندگیم پایه و اساس تموم موهبتهاست و هرگز نمیزارم ازدستم بره
اما ترسم اینه نکنه خودبخود چیزیم شه
بهرحال هرجور باخودم فک میکنم من دیگه با ۲ ماه پیش فرق دارم
دیگه اون ادم سالم قبل نیستم
دوبار قلبم ایست شده و لابد ادمی مث من تو ریسک بالاتریه نسبت به ادمهای دیگه؟
بااینکه نوارقلب هیچ مشکلی نداشت و اکو هم فقط دوتا مشکل جزیی نشون میداد
اونم شاید مشکلات مربوط به کودکیم باشن
چون اصلا کسی نگفت بخاطر ایستها مشکل دریچه پیدا کردم
اما بااینحال خیلی نگرانم
چیزیکه کارمو خرابتر کرد و بدتر باعث وحشتم شد بازگویی اون اتفاقها از زبون همسایمون و پدرم بود
هیچ دلیلی نداشت بمن بگن چجوری قلبتو ماساژ دادن و تو دهنت لوله پلاستیکی گذاشتن
البته اونا با جزییات بیشتری گفتن و فک کنین واسه کسیکه از اون حالت برگشته شنیدن این چیزا چقد میتونه وحشت اور باشه
میخوام خیالم راحت شه و یقین کنم هیچ خطری تهدیدم نمیکنه
میخوام اون اتفاقا رو به یه نحوی فراموش کنم
میخوام مطمین شم ازنظر جسمی و سلامت قلبم هیچ فرقی با گذشته ندارم
لطفا کمک و راهنمایی کنین
ترجیحا کسایی که با علم پزشکی اشناترن راهنمایی کنن
پ ن : من اعتقادی به خدا و چیزایی شبیه این ندارم
لطفا راجع به توکل و خودتو به خدا بسپار و این چیزا کسی چیزی ننویسه
لطف کنین با دلایل علمی و منطقی و مسایل بدیهی و ملموس به من راهنمایی و مشاوره بدین
با تشکر